دنیای مارول

بلاگی برای معرفی قهرمانان جهان مارول!!

آنتونی ادوارد «تونی» استارک در شهر نیویورک و محله لانگ آیلند به دنیا آمد. پدر و مادر او هاوارد آنتونی استارک و ماریا کالینز کاربونل استارک بودند. تونی استارک در جوانی خود یک پسر بسیار باهوش و ارزشمند محسوب می‌شد. زمانی‌که تونی ۷ سال سن داشت، به مدرسه شبانه‌روزی فرستاده شد و در طی همین برهه زمانی متوجه شد که ارتباط برقرار کردن با مردم، کار بسیار سختی است. همین اتفاق هم باعث شد تا او مجذوب ماشین‌ها شود. تونی زمانی‌که به سن ۱۵ سالگی رسید، در مرکز MIT (موسس فناوری ماساچوست) که در بوستن و ماساچوست قرار داشت، ثبت‌نام کرد. او در سن ۱۹ سالگی، درحالی‌که بالاترین نمره را در میان هم‌کلاسی‌های دیگر خود گرفته بود، با دو مدرک فوق لیسانس در رشته فیزیک و مهندسی، فارغ‌التحصیل شد.

در سن ۲۱ سالگی بود که پدر و مادر تونی به طرز وحشتناکی در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست دادند. بعد از این اتفاق، تونی صنایع استارک را که یک شرکت بسیار بزرگ و بی‌رقیب بود، به ارث برد؛ شرکتی که کار اصلی آن تولید کردن سلاح‌های مختلف برای ارتش ایالات متحده بود. یکی از اولین پروژه‌های او به‌عنوان مدیرعامل جدید، این بود تا کارخانه‌ای را که خودروی پدر و مادرش را ساخته بود و یک سیستم ترمز معیوب داشت، بخرد. به نظر می‌رسید که همین سیستم ترمز منجر به کشته شدن آن‌ها شده بود. او قصد داشت تا با خرید این کارخانه، طراحی خودروها را تغییر دهد تا از رخ دادن حادثه‌های بیشتر جلوگیری کند و جان افراد بیشتری را نجات دهد. استارک از این موضوع خبر نداشت اما معمار اصلی مرگ پدر و مادرش، شرکت Republic Oil بود که یک اقدام تجاری هم محسوب می‌شد؛ شرکتی که بعدها به Roxxon Oil تغییر نام داد.

دکتر استرنج!

Ali · 20:28 1399/12/07

سلام تو این پست میخوام براتون از استاد جادوگری سیاه براتون بنویسم:

من قدرت بیشتری نیاز دارم. من دوست داریم توانایی این را داشته باشم که جهان‌ها را جابه‌جا کنم و آنها را از پایه و اساس، تکان بدهم. من می‌خواهم آنقدری در دستانم قدرت داشته باشم که سیاره‌ها را از آسمانشان جدا کنم و آنها را در آسمان جدیدی قرار دهم.

دکتر استیون استرنج یک جراح بسیار حرفه‌ای و بااستعداد، اما عجیب و غریب و خودخواه به حساب می‌آمد.در برهه‌ای از زمان، دکتر استرنج دچار یک سانحه تصادف اتومبیل شد و در این حادثه، دستان او تا حد زیادی آسیب دید. او به دنبال فردی به نام «انشنت وان» می‌گشت تا این فرد، آسیب‌های دستان او را بهبود و شفا دهد. در عوض، انشنت وان، دکتر استرنج را به گونه‌ای تربیت کرد و آموزش داد که او در نهایت تبدیل به استاد هنرهای عرفانی و عالی‌ترین جادوگر زمین شد.

دکتر استیون وینسنت استرنج یک شخصیت ابرقهرمانی ساختگی و تخیلی به حساب می‌آید که در کتاب‌های کمیکی که توسط کمپانی مارول کامیکس منتشر می‌شود، حضور پیدا می‌کند. این شخصیت توسط طراحی به نام استیو دیتکو و نویسنده‌ای به نام استن لی خلق شده است. شخصیت دکتر استرنج اولین بار در قسمت ۱۱۰ سری کتاب کمیک Strange Tale، که در ماه جولای سال ۱۹۶۳ منتشر شد، حضور یافت. دکتر استرنج به عنوان جادوگر عالی رتبه و همچنین اولین و اصلی‌ترین محافظ زمین در برابر تهدیدات عرفانی و جادویی ظاهر شده است و خدمت می‌کند. این شخصیت از داستان‌های جادوی سیاه و همچنین Chandu the Magician الهام گرفته شده است. کاراکتر دکتر استرنج در طی دوران نقره‌ای کتاب‌های کمیک خلق شده است. هدف از خلق دکتر استرنج این بود که یک شخصیت کاملا متفاوت با کاراکترهای دیگر و همچنین دارای سبک‌هایی عرفانی و جادویی به دنیای مارول کامیکس آورده شود.

دکتر استرنج ابتدا در یک داستان پنج صفحه‌ای معرفی شد و گذشته‌ی او برای چندین ماه یک راز بود. او از سال ۱۹۶۳ یکی از شخصیت‌های کلیدی و مهم مارول به حساب می‌آمد
همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، در برهه زمانی خاصی دکتر استرنج یک جراح بسیار خوب و سرشناس به حساب می‌آمد اما بعد از یک حادثه رانندگی دست‌های او به‌شدت آسیب دید به طوری که توانایی جراحی او را تحت تاثیر قرار داده بود و دیگر نمی‌توانست همانند قبل به حرفه دوست داشتنی‌اش بپردازد. او برای بهبود این شرایط و همچنین شفا دادن دستانش کل دنیا را گشت تا راهی برای این کار پیدا کند؛ تا اینکه با انشنت وان آشنا شد. بعد از اینکه او تبدیل به یکی از دانش آموزان این جادوگر عالی رتبه پیر و قدیمی شد، در طی دوران تحصیل خود، هم در رشته‌های هنرهای عرفانی و همچنین در هنرهای رزمی هم فعالیت می‌کرد. بقیشو بعدا براتون میزارم

در ابتدا قصد داریم تا معرفی از فیلم‌های مختلفی که براساس شخصیت بتمن ساخته شده‌اند را برای شما معرفی کنیم. فیلم‌هایی که براساس این شخصیت ساخته شده‌اند را می‌توان به سه بخش مجزا تقسیم که به صورت جداگانه در زیر قابل مشاهده هستند: اولین فیلم‌ها و سریال‌هایی که براساس شخصیت بتمن ساخته شدند:

(Batman (۱۹۴۳

 

(Batman and Robin (۱۹۴۹

 

(Batman (۱۹۶۶


چهار فیلمی که توسط تیم برتون ساخته شد:

(Batman (۱۹۸۹

 

(Batman Returns (۱۹۹۲

 

(Batman Forever (۱۹۹۵

 

(Batman & Robin (۱۹۹۷


و سه‌گانه‌ی معروف کریستوفر نولان:

(Batman Begins (۲۰۰۵

 

(The Dark Knight (۲۰۰۸

 

(The Dark Knight Rises (۲۰۱۲


۲۰ نکته‌ای که درباره‌ی شخصیت رازآلود بتمن نمی‌دانید: ۱- شهری در ترکیه وجود دارد که نام آن «بتمن» است. ما نمی‌دانیم که آیا این ابرقهرمان در این‌جا ساکن بوده یا خیر. اما مکان زیبایی است.۲- بتمن در دهه‌ی ۹۰ میلادی با ویروس ابولا مبارزه می‌کرد و رابین تقریبا مرده بود. حتی ابرقهرمانان هم باید بهداشت را رعایت کنند.۳- کلمه‌ی بتمن برای اشاره به خدمت‌کار شخصی استفاده می‌شد. پس آلفرد پنی‌ورث در واقع بتمنِ بتمن بود. اگر خود آلفرد پنی‌ورث، بتمنی برای خود داشت، چه می‌شد؟ بتمنِ بتمنِ بتمن؟ قضیه کمی پیچیده شد!۴- بن افلِک تنها بازیگری است که هر دو نقش بتمن و سوپرمن را در دو فیلم مختلف بازی کرده است. همین مانده که او در یک فیلم هر دو نقش را بازی کند. البته در فیلم در حال ساخت Batman vs Superman: Dawn of Justice نقش سوپرمن را هنری کویل بازی می‌کند.۵- در سال ۱۹۹۶، دو کمپانی DC و مارول کتاب کمیکی را منتشر کردند که در آن دو شخصیت بتمن و ولورین باهم ترکیب و به یک شخصیت جدید به نام دارک کلاو (Dark Claw) تبدیل شده بودند.

معرفی جوکر

Ali · 10:02 1399/10/10

جوکر:

اصلی ترین دشمن بتمن. در واقع بتمن بدون او معنا ندارد. جوکر به نوعی دیوانه است ، اما از نوع با هوشش. او انسانی بذله گو و شوخ است. برای او فرقی ندارد که چقدر از بتمن کتک می‌خورد و چقدر تحقیر بشود. اگر کتک بخورد، می‌خندد و با لحنی تمسخر آمیز کنایه ای به بتمن می‌گوید. یکی از اصلی ترین هدف جوکر ، نقاب برداشتن از روی صورت بتمن است که برای این کار دست به انجام هر کاری می‌زند. صورت او بر اثر افتادن در پسمانده ی مواد شیمیایی ، از بین رفته و او تمام قیافه ی خود را به شکل یک دلقک در آورده است. او رابین دوم و همسر کمیسر گوردون و زن خفاشی را نیز کشته است که شخصیت او را بیش از پیش مهم می‌کند. هر چند که او با بتمن بد است ، اما در بعضی مواقع به او رحم می‌کند. در لحظه ای که بتمن گردن جوکر را می‌شکند و جوکر در حال مردن بود ، جوکر (که در بقل بتمن بود) به او می‌گوید: میدانم جدایی غم انگیز است ، عزیزم… نمی‌توانی منکر شوی … چگونه شکل گیری شخصیت جوکر به سال‌ها پیش برمی‌گردد. کمک خالق بتمن (بین فینگر) به خالق اصلی بتمن عکس تست گریم کونراد ویت را برای فیلم " مردی که می‌خندد " نشان داد و به این صورت شخصیت جوکر بوجود آمد. جوکر در ابتدا قاتلی بی رحم بود و با جوکر امروز فرق داشت. هم چنین در ابتدا قرار بود در شماره ی ۲ جوکر کشته شود اما به درخواست سردبیر این کار عملی نشد. البته در بعضی از قسمت‌ها به نظر می‌آمد که جوکر مرده باشد، اما در آخر دیدیم که جوکر زنده مانده. از سال ۱۹۵۰ بود که شخصیت جوکر از خشن بودن در اومد و به دلقکی دیوانه تبدیل شد. داستان بازی از جایی شروع می‌شود که جوکر پس از حمله به دفتر شهرداری توسط بتمن دستگیر شده و بتمن می‌خواهد او را به تیمارستان Arkham Asylum ببرد. در همان حال، انفجاری در یکی از زندان‌های شهر گاتهام رخ می‌دهد و قسمت اعظمی‌از این زندان تخریب می‌شود. به همین دلیل ، تعدادی از زندانیان نیز به Arkham Asylum منتقل می‌شوند. بتمن با دقت تمام مواظب جوکر است و او را تحت نظر دارد. آن‌ها از پله‌ها، آسانسور‌ها و راهرو‌ها رد می‌شوند، در حالی که بتمن با دقت تمام به همراه چند نفر از محافظ او را تحت نظر دارند. پس از رسیدن به مقصد اصلی و در حالی که فقط چند متر تا مقصد فاصله داشت، بتمن به طرف کمیسر گوردن می‌رود و با خیال این که دیگر جوکر نمی‌تواند کاری بکند، مشغول صحبت با کمیسر گوردن می‌شود. اما در همین لحظه ، جوکر با کوباندن سر خود به دو محافظ و بی هوش کردن آن‌ها ، از دست بتمن فرار می‌کند. در همان لحظه‌هارلی کویین در را برای جوکر باز می‌کند. جوکر پس از بدست گرفتن کنترل Arkham Asylum ، در را به روی بتمن ،گوردن و تمامی‌کارکنان تیمارستان می‌بندد و و تهدید می‌کند که اگر کسی به داخل تیمارستان وارد شود، بمب‌هایی را که در گوشه و کنار‌های گاتهام کار گذاشته است را منفجر خواهد کرد. در همین حال و احوال، کمیسر گوردن دزدیده می‌شود. بتمن به دنبال کمیسر گوردن می‌رود و … .(بیش از این داستان بازی را فاش نمی‌کنم تا دوستانی که بازی را تجربه نکرده اند،ناراحت نشوند) داستان بازی توسط یکی از نویسندگان قدیمی‌و با تجربه سری بتمن ، یعنی Paul Dini نوشته شده است. داستان بازی پر محتوا و جذاب کار شده و گیمر احساس خستگی نمی‌کند. شخصیت پردازی بتمن و هم چنین دیگر اشخاص بسیار قوی کار شده و به لطف سازندگان می‌توانید با زدن دکمه ی Start و رفتن بر روی قسمت Biography، جزییات بیشتری از شخصیت مورد نظر را بفهمید. به عنوان نمونه می‌توان به شخصیت پردازی بتمن اشاره کرد. مثلاّ در جایی از بازی او به داخل سردخانه ای می‌رود. پس از مدتی گشت وگذار در سردخانه، او وارد دنیایی خیالی می‌شود (در این لحظه بتمن به فکر رفته و کابوس می‌بیند) و سه جسد پوشانده شده می‌بیند. زیپ جسد اول را که باز می‌کند، پدر خود را می‌بیند که با چشم سفید، با او حرف می‌زند. جسد دوم ،مادرش بود .اما وقتی جسد سوم را باز می‌کند، یک دفعه مترسکی به شکلی ترسناک بیرون از جسد می‌آید. در این موقع بیمارستان آرخام به روی هوا می‌رود و زیر آن گردبادی پدید می‌آید و شما باید مترسک را نابود کنید. پس از نابود کردن او، بتمن یکدفعه به هوش می‌آید و بازی ادامه پیدا می‌کند .باید به سازندگان به خاطر داستان پردازی عالی آفرین گفت چنین خوابی ما را به یاد Max Payne می‌اندازد، اما باز هم فرق‌هایی بین این دو وجود دارد بیشتر شخصیت‌های قدیمی‌سری بتمن در این نسخه حضور دارند و مطمئناّ طرفداران بازی از این امر بسیار خوش حال خواهند شد. شخصیت پردازی بر روی جوکر بسیار عالی کار شده و می‌توانید شاهد مسخره بازی‌ها و شوخی‌های جالب و مسخره ی او باشید

معرفی بتمن

Ali · 09:58 1399/10/10

بتمن :

در هنگام غروب آفتاب، در یکی از خیابان‌های شهر گاتهام ، خانواده ای همراه با پسر خود داشتند از سینما بر می‌گشتند. سکوت سنگینی در شهر ایجاد شده بود و به جز آن‌ها،کس دیگری در خیابان نبود .اما،پس از گذشت چند دقیقه ناگهان فرد ناشناسی پدر و مادر آن پسرک را صدا زد: آقای توماس! در همان لحظه پدر و مادر پسرک برگشتند و آن فرد ناشناس گلوله ای به طرف آن دو نفر شلیک کرد. پسرک در آن لحظه شوکه شده بود، نمی‌دانست که باید چی کار کند. در همین هنگام آن فرد ناشناس به سرعت تمام به طرف تاریکی دوید و دیگر هیچ وقت پیدایش نشد. این صحنه برای همیشه در ذهن بروس وین حک شد. در حالی که بر سر جسد پدر و مادرش زانو زده بود، قسم خورد که وقتی بزرگ شد انتقام آنها را بگیرد. و این بود آغاز داستان شوالیه ی تاریکی ، یعنی بتمن. بتمن بوسیله ی پزشکی که موقع قتل پدر و مادر بروس سر رسید ، یعنی لزلی تامپکین (به کمک آلفرد پنی) بزرگ شد و لزلی خوب توانست او را تربیت کند و پسری را بزرگ کرد که برای مبارزه با جنایت و فساد مبارزه می‌کند. در سن ۱۴ سالگی بروس جوان ، سفری را به دور دنیا آغاز کرد تا توانایی‌های خود را افزایش دهد. هم چنین در آن زمان به مطالعه کتاب‌های جنایی می‌پرداخت. پس از ان تحقیقاتش را در زمینه ی روانشناسی جرایم گسترش داد. هم چنین او بهترین استایل‌ها را برای مبارزه کردن آموخت. او با استفاده از کتاب خواندن و هم چنین تجربیات خود ، به پلیسی مخفی تبدیل شد و به شهر گاتهام برگشت تا در آن جا مشغول به کار شود. البته بروس هنوز تجربیات لازم را نداشت ، به همین دلیل در اولین شب خود که قصد محافظت از مردی را داشت، به وسیله ی تبهکاران مجروح شد و حتی تا آستانه ی مرگ هم رفت ؛ اما به هر طریق خود را به خانه رساند در آن زمان به یاد خاطرات تلخ گذشته افتاد. او فهمید که باید اول دشمنان خود را به ترس بیندازد تا بتواند آن‌ها را نابود کند. در همین لحظه خفاشی به اتاق او برخورد کرد و بتمن فهمید که این یک نشونه است. پس کار خود را آغاز کرد. او به بتمن (مرد خفاشی) تبدیل شد. هم چنین برای تمرین و تقویت مهارت و پنهان شدن خود ، مکانی را در زیر ساختمان خود درست کرد و آن جا را مکانی برای تمرین ،گرفتن اطلاعات و پارک کردن ماشین خود در نظر گرفت . آلفرد هم در آن جا مشغول به کار شد. بتمن به قهرمان گاتهام تبدیل شد تا همه ی جنایتکار‌ها را از این شهر بیرون کند. به لطف لباس خفاش شکل ،او می‌تواند در سایه‌ها پنهان شود و به راحتی دشمنان خود را در خفا بکشد. هم چنین می‌تواند تا چند ثانیه به پرواز در بیاید. او برخلاف سایر قهرمانان کمیک (که نیرویی فرا بشری دارند) با استفاده از قدرت بدنی خود دشمنان را نابود می‌کند.